لوگوی جدید صدا و سیما











Free my Land


when goverments' power does not come from the people...
its power is unlimited...
and contols every aspect of people's lifes









رییس جمهور میر حسین موسوی











تو خورشید طلایی که دو تا پرچم سرخش نمادش به مدار هم و با هم بدرخشند و بتابند و نخوابند




باز و از سینه دلم، با دل خون پای برهنه زده بیرون
به گمانم شده مجنون! به کجا می بردم؟ این که چنین بال کشیدست و پریدست و رهیدست
چه جانکاه کشید از دل خود آه، دلم سوخت برای دلمو
تا که نشستم به بر حرف دل خویش
شنیدم که به لب ندبه کنان، مویه کنان، موی کنان آه کشان
از دل و جان گفت سوال از چه بدین حال شب و روزم و این غصه جان سوز
که یاران و رفیقان همه گشتند مسافر همه زائر همه حاجی همه محرم و گمانم که همین الان گرم طوافند به دورحرم قبله عالم
همان عشق معظم همان روح مکرم
خداوند غم و اشک محرم و من غمزده اینجا تک وتنها!
بازدلم با دل خون گفت: دل من، تو کجا دیده دو چشمت که در این ظلمت گمراهی و این اصل سیاهی که کسی خرج کسی شعله کبری نکرده است؟! تو خورشید طلایی که دو تا پرچم سرخش نمادش به مدار هم و با هم بدرخشند و بتابند و نخوابند !
دل گمشدگان را چو بیابند بیارند به سر سفره ارباب نشانند
چه بزمی است در این سفره که یک سو بود جنت الرباب و بود سوی دگر جنت العباس و در این بین چه بین الحرمینیست؟ که با شور حسینی همه سینه زنان گریه کنان، ناله زنا،ن سینه زنان، شور بگیرند برای پسر حضرت زهرا!
کربلا کربلا کرب و بلا یا ثارالله
کربلا کعبه دلهاست، خدا می داند دیدنش آرزوی ماست، خدا می داند









دل مجنونم کی می زاره سر روی خاکای بدنت آقا؟

حتی یه لحظه این دل من از تو بی بی جدا نمی شه
به ریشه های چادر تو من می بندم دخیل همیشه
میون محشر
ایشاالله مادر
می گیرم اون چادر خاکیتو توی این دستام
تا می گن این الفاطمیون
من پا می شم از جام
بین محشرم می گم مادر
پیش دلبرم می گم مادر
وقتی می آیی
توی محشر
محشری باز میشه دوباره
فقط تو هستی در میون اون همه جمعیت سواره
هر کس که عشق تو رو داره سیر می شه از بزمت
می شینه پای روضه های دست اباالفضت
دلم هوای کربلای با صفاتو کرده
نسیم صحرا بوی سیب از شش گوشت هر سحر می یاره
دل مجنونم، دل پر خونم کی می زاره سر رو خاکای بدنت آقا؟
دلمو برده شب جمعه ی حرمت، آقا









نامه یک دختر جانباز 70 درصد


به نام خدا
اگه حرفای ما خوب یا بده ، نامه یه دختر جانباز 70 درصده
غم های دنیا تو قلبای کوچیکش جا نمی شه
مردی که این نامه رو بفهمه پیدا نمی شه
وزرا! آی وکلا، آی ریسای بی وفا
آی اونایی که پل زدین به روی خون شهدا
آی اونایی که شاه شدین، می خواین همه گدا بشن
جانبازا وسیله تبلیغات شما بشن
می تونید جاتون رو یه شب با بابام عوض کنید؟
خنکی ویلاهاتون رو با تخت عوض کنید؟
می تونید یک عمر به جای پا با ویلچر راه برید؟
اونطوری دیگه نمی شه دنبال گناه برید!
می دونید قطع نخاعی ز گردن یعنی چه؟
می دونید حرکت ترکشا تو تن یعنی چه؟
شمال و کیش و دبی، خوبه که سنگر نداره!
چی می گی؟ اونجا که زخم بستر نداره!
اونی که دغدغه دارو و بنیاد نداره، بایدم بگه جانبازی داد و فریاد نداره
آی مردم! بهار عمر بابام، خدا چه زود حروم می شه؟
وسط برجم که می شه حقوقشم تموم می شه!
با دل خسته و با خجالت بسیار از رفقای دیگش یه کم پول دستی می خواد
آی اونایی که شبای برجاتون مث روزه!
نمی خواد برای بابام سنگ دلاتون بسوزه
آی اونایی که تو افطاری های شاهانتون ، همه جور آدم جکع می کنید ، خرد و کلون
روزه هاتون قبوله، ایشاالله کربلا برید
ولی از راهی نرید که خونها ریخته به زمین!
برای شماها بدونید، نمازم نمی مونه
یکی دو سال دیگه یه جانبازم نمی مونه
سکه و تراولای رنگارنگ مال شما
دردا مال ما
غنیمتای جنگ مال شما
موتور سه چرخه تو گرما و سرما مال ما
ماشینای خوب مال شما
دردا هم مال ما
خوب دارین حال می کنین
بابام داره درد می کشه
خوب دارین حال می کنید!
سوزش حراحاتش بد تر و صد تا آتیشه
وقتی که بابام خیلی حالش خراب می شه
عکس یارای شهیدش تو چشاش قاب می شه
سلام ما رو هم به آقامون برسونید
سلام ما رو هم به یار سر جدا برسونید









شب‌ها ز ابر غفلتمان بی ستاره بود


خوش آمدی به کوی وفا ای مه خدا
خوش سر زدی به شهر دعا ای مه خدا
بی تو بهار سینه‌ی ما لاله‌ای نداشت
بی تو کتاب عشق و دعا لاله‌ای نداشت
دل بی تو غرق معصیت و زار و خسته بود
سرمایه‌اش ز کف شده و ورشکسته بود
شب‌ها ز ابر غفلتمان بی ستاره بود
تنپوش‌مان ز تیغ گنه پاره پاره بود
بی تو ز دست عشق کتاب دعا فتاد!
منصور دل به دار زد و از نو افتاد
در آسمان نیمه شب ما مهی نبود
ما را به کوی عشق و محبت رهی نبود
جانا مپرس، از چه خطا زد زمین‌مان؟!
شیطان ز مکر و حیله چرا زد زمین‌مان
بی جلوه جمال تو گمراه می شدیم
رسوا در این فقیر شبانگاه می شدیم
به یمن جلوه‌ی تو دل صلا گرفت
خوش آمدی که دست دلم را خدا گرفت
خوش امدی که باده به اهل ولا دهی
خوشا آمدی به محفل مستان صفا دهی
ماهی که با سرشت سحرگاه آشناست
ماهی که روزه‌اش سپر آتش خداست
ماه نماز و ماه دعا، ماه زمزمه
ماه خدا، ماه علی، ماه فاطمه
ماه حسین و توبه در آن به چه رایج است!
دل بسته بر عنایت باب الحوائج است
باب الحوائجی که گل جان مهدی است
عباس امیر عشق و عمو جان من است